از حیث علمی و آکادمیک، دیپلماسی عمومی دارای فضیلتی است که از آن به فن مدیریت روابط بینالمللی تعبیر میشود و ابزار اصلی آن مذاکره و گفتوگوست. چنانکه گفتوگو در ذات خلقت انسان موجود است و از موهبتهای الهی در وجود او به شمار میرود و وجه تمایز او با سایر موجودات تلقی میشود.
خداوند برای پیامبران خود نیز ابزارگفتوگو را راهی برای ارتباط آنها با سایر انسانها قرار داده است. چنانکه در قرآن کریم ۳۱۵ بار کلمه «قل»، ۵۰۱ بار کلمه «قال» و بارها نیز از کلمه «برهان» استفاده شده و خداوند مخالفان خود را به چالش گفتوگو دعوت کرده است. لذا آسانترین، کمخطرترین و بهترین ابزار حل اختلافات میان انسانها، همواره ابزار گفتوگو بوده است. امروزه هم در زندگی روزمره و رایج ما، مذاکره اساس و رکن اصلی ارتباط است و لذا زندگی ما غالبا نتیجه و محصول یک گفت وگو است. حتی ایجاد یک رابطه عاطفی نیز محصول یک گفت وگو است و نتیجه آن بده بستان و داد و ستد احساسات و عواطف انسانی است.
دیپلماسی چنانکه ذکر شد بر مبنای گفتوگو و تعامل شکل گرفته است و کشورها برای اداره روابط خارجی خود با سایر کشورها از آن به عنوان راهی آسان، کم خطر و موثر برای دستیابی به اهداف و منافع ملی استفاده میکنند. البته راههای دیگری هم در این میان وجود دارد که اگر کشورها آن راهها را نیز مفید و کم خطر بدانند از آن بهره می برند. اما تجربه بشری نشان داده است که همیشه کمهزینهترین راه گفتوگو بوده است.
نکته مهم این است که مذاکره، گفتوگو و دیپلماسی مبتنی بر قدرت است و هیچ کسی نمیتواند بدون برخورداری از قدرت وارد هیچ گفتوگو و مذاکرهای شود. در زندگی روزمرهمان نیز بر اساس داشتهها و توانمندیهایمان وارد مذاکره و گفتوگو با دیگران میشویم؛ چراکه نمیتوان با دست خالی گفتوگو کرد. لذا گفتوگو بدون اتکا به مولفههای قدرت در اصل سخنی بیپایه است. در هر مذاکرهای باید مولفههای قدرت موجود باشد که این مولفهها از مولفههای سخت مانند قدرتهای دفاعی، نظامی و… آغاز میشود و به قدرت نرم مانند قدرت هوشمند، ابزارهای فرهنگی، روانی، هنری و… میرسد که همگی برای اقناع کردن طرف مقابل به کار گرفته میشود. بنابراین دیپلماسی هنر اقناع کردن طرف مقابل است، لذا ابزارهایی که برای اقناع طرف مقابل به ما کمک میکند در دیپلماسی بسیار اهمیت دارد. چنانکه امروزه، قدرت تاثیرگذاری بر طرف مقابل که در دایره قدرتهای نرم جای دارد از اهمیت زیادی در زمینه دیپلماسی برخوردار است. لذا حجم زیادی از دیپلماسی غیررسمی وجود دارد که مخاطب آن مردم عادی هستند.
اگر دیپلماسی را به یک کوه بزرگ یخی تشبیه کنیم، بخش اعظم این کوه در زیر آن و پنهان از دید دیگران قرار دارد که به واسطه تاثیرگذاریهای غیررسمی مانند ارتباطات فرهنگی، علمی، ورزشی، رسانهای و… میان طرفین گفت وگو ایجاد میشود و بستر لازم را برای گفت وگوی دیپلمات ها فراهم میکنند. اگر کشوری از توانمندی دیپلماسی عمومی در زمان دیپلماسی رسمی غفلت کند، دستش برای گفتوگو خالی خواهد ماند. بنابراین شناخت حوزههای دیپلماسی عمومی برای کسب منافع عمومی و ملی بسیار اهمیت دارد.
دیپلماسی عمومی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. دیپلماسی عمومی به کشورها قدرت تصویرسازی میدهد؛ چراکه مخاطب دیپلماسی رسمی دیپلماتها هستند اما مخاطب دیپلماسی عمومی، مردم آنها کشورها محسوب میشوند. بنابراین برای ساختن تصویر مناسب از یک کشور نزد مردم کشور دیگر، باید از توان تصویرسازی برخوردار بود و بتوان از روایتسازی برای ساختن این تصویر استفاده کرد. به ویژه که این روزها روایتسازی نقش بسیار مهمی در تعیین نتیجه گفتوگو ایفا میکند. ممکن است شما در عرصه گفتوگوی رسمی از طرف مقابل پیشی بگیرید و عملا صحنه گفتوگو را برنده شوید، اما اگر نتوانسته باشید روایتسازی درستی از خودتان و داشتهها و توانمندیهایتان کرده باشید، در حقیقت شما بازنده این میدان بودهاید! چراکه این روزها برنده و بازندههای میدان دیپلماسی را قدرت روایتسازی تعیین میکند. لذا دیپلماسی عمومی بسترساز دیپلماسی رسمی است که عرصه بسیار وسیعی نیز دارد. ابزارهای دیپلماسی عمومی نیز طیفی گسترده دارد که اینترنت، هنر، رسانه، فرهنگ و… تنها برخی از موارد آن به شمار میروند.
در پایان باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران این روزها مورد هجمه دیپلماسی عمومی دیگران قرار گرفته است و در کنار تحریمهای ظالمانهای که علیه این کشور انجام شده، یک تلاش بزرگ عمومی هم برای ارائه یک چهره بدنام از آن و منزوی ساختن آن در عرصه بینالملل درحال انجام است و همه اینها به سیاست فشار تحریم و فشار حداکثری کمک میکند. لذا در کنار مقابله با تحریمها باید از طریق دیپلماسی عمومی، تصویر مناسبی از کشور نیز در جهان ارائه کنیم تا از این طریق تحریمکنندگان بر بیاثر بودن تحریمهایشان متقاعد شوند.